سلام.
دارم با گوشی پست میذارم.
اتفاقات غیر منتظره زیاد افتاد برام.
بعد از عروسی که خیلی هم خوش گذشت، خالهام (همونی که سرطان داشت) فوت کرد.
خونهی خالهام هستم. برای دلگرمی و دلداری دختر خالههام.
خیلی دلم برای خالهام تنگ شده. نگاه به عکسش که میکنم قلبم آتیش میگیره.
بعداز ظهر میرم خونهی خودم. خیلی خستهام.
میام پیشتون.
مرسی که سر زدید...
متاسفم ....
خدارحمتشون کنه
وای خدا رحمتش کنه
خدا رحمتش کنه
سلام صبا جانم
متاسفم عزیزه دلم
تسلیت میگم
خدا رحمتشون کنه
سلام صبا جون.خدا بیامرزه خالتو عزیزم.شرمنده که دیر اومدم.
خدایه من .........
باورم نمیشه
همش تصور می کردم بعد از عروسی و مسافرت حسابی سرت به خاطر درس شلوغه و وقت نمی کنی بیای ژیشمون
گوشی لعنتیمم مشکل داره
یه سری از شماره ها رو نشون نمی ده
امروز می برمش برا تعمیر که بتونم حداقل اس بدم بهت....
خدایه من ....
اصلا باورم نمیشه
خدا رحمتشون کنه بهش بهرشون باشه ...
نمی تونم چیزی بگم .... فقط خدا صبر بده
فعلا
سلام صبا جان
بهت تسلیت میگم و امیدوارم روانش در بهشت قرین رحمت باشه.
امیدوارم سلامت باشی.
کم پیدا شدی و دلم برات تنگ شده. سعی کن کمی بیشتر حضور داشته باشی.
مواظب خودت باش.
سلام
تسلیت میگم
خدا رحمتشون کنه .
آخر و عاقبت هممون همینه
آرزوی روزهای بهتری برای شما و آقا آریا دارم.
وای
خدا رحمتشون کنه
خدا رحمتشون کنه عزیز دلم...زودتر بیا و واسمون تعریف کن...چی شد یهویی؟ خیلی ناراحت شدم..خیلی ...
تسلیت میگم
راستی تو خواهر صمیم هستی؟
سلام عزیز دلم. خوبی؟
ممنون.
نه فدات شم. خواهرشون نیستم. اما خودشو خیلی دوست دارم