سفر نوشت

سلام.

این مدت مدام دنبال زعفرون بودیم تا بتونیم روش کار‌ها مولکولی کنیم. به هر دری میزدیم بسته بود. یعنی اولش همه به به و چه چه میکردن  اما موقع عمل که میرسید جا میزدن. با اینکه ما میخواستیم پولش رو هم بدیم اما نمیدوم چرا ملت میترسیدن تا اینکه یه روز ناراحت و اندوهگین! اومدم خونه. اینقدر فکر کرده بودیم من و همکلاسیم که مخمون دیگه کار نمیکرد که به کی روو بندازیم. اما درست در زمانی که فکر نمیکردیم که کارمون درست بشه از جایی که اصلاْ انتظارش رو نداشتیم نمونه‌ها جوور شد اونم بدون هزینه. حالا ایشالله فردا مسافر مش* ه د هستیم و از اونجا هم باید مستقیم بریم تر* بت    حید* ر* یه . سفر سختیه به خاطر اینکه باید یه روزه بریم و برگردیمُ باید توی همون یه روز ۳۰۰ تا نمونه جمع کنیم و بیارمشون تهران. همسفرم همکلاسی و باباشه و صد البته آریای نازنین من. برامون دعا کنین که سفر خوبی داشته باشیم و بتونیم با دست پر و دل خوش برگردیم تهران.

روی ماه تک تک عزیزانم رو میبوسم.


نظرات 2 + ارسال نظر
دوست دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 http://omidnoori.blogfa.com/

سلام
برای ما هم زعفرون بیاردی از اونجا
[گل][گل][گل]

سلام... آوردما

topoli سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 16:48 http://banoye0ordibehesht.blogfa.com

سلام دختر خوشگل من.خوبی ماه من؟اخه معلوم کجایی؟دلمون برات تنگ شده مهربون من.میدونم سرت شلوغه.خسته نباشی گل من.ایشالا که همیشه موفق باشی.بوسسسسسسسسسس یه دنیا

سلام عزیز دلم. الهی قربونت برم. میام گلم پیشت. بخدا 6 صبح میرم بیرون 10 شب خونه ام اما به کاری نمیرسم. یعنی تموم نمیشه.... الانه میام خدمتتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد