خدا جون شکرت

لبریزم از حس قشنگ پیروزی.....................یه حس خوب... دورنم تهی شده. حس سبکی زاید الوصفی دارم. وقتی جواب گرفتم خوشحال شدم اما نمیدونم چرا بالا و پایین نپریدم. چرا جیغ نکشیدم از خوشحالی. فقط دوستمو بغل کردم و بهم تبریک گفتیم. فقط اونه که واقعا و براستی میدونه که چه حسی دارم چون خودش توی کار بوده و باهم جوابای خوبی گرفتیم.

مرسی خدا و آفرین به خودمون که بی وقفه کار کردیم و کار کردیم. ناامید و ناراحت شدیم اما دست از کار نکشدیم. تموم سرزنشهای استادمونو تحمل کردیم خیلی هم تحمل کردیم. اما وقتی که جواب خیلی خیلی خوبی رو گرفتیم واقعا قیافه اش دیدنی بود. تا بحال استاد اونطور بهمون احترام نذاشته بود. بیشتر از ما خوشحال بود. به قول خودش دیگه میتونه سرش رو بالا بگیره و به تموم همکاراییش که ناامیدش میکردن از ادامه کار، پوزخند بزنه.

مرسی خدا جونم که جون  و تنمونو سالم و سلامت نگه داشتی و تمام شرایط رو برامون فراهم کردی. به قول شعر معروف "ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند....." و ما حداقل خیالمون و روانمون راحت بود از مسایل اطراف و تمام هوش و حواسمون به کار بود و کار و کار. تنها میباستی تموم تو سری های استاد محترم رو تحمل میکردیم که کردیم. خوشحالم که جواب زحماتم رو دیدم. خوشحالم که تونستم خودی نشون بدم و به آروزی دیرینه ام از 8 سال پیش تا الان برسم.

نمیتونم بگم چه احساسی دارم. نمیتونم توصیفش کنم. اما میخوام با تمام وجودم و سلول به سلول تنم و با همه عشقم از آریای نازنینم تشکر کنم که همیشه پشتم بود. از نظر مالی و روانی همیشه حمایتم کرد. هیچ وقت از دیر اومدنام و گاه و بی گاه شام نداشتنام و خستگیهام و صبح زود رفتنام و بهم ریختگی خونه و غر غرهام گله نکرد. گلکم بخش اعظم این پیروزی رو به تو مدیونم. میدونم به تو هم سخت گذشت اما قول میدم جبران کنم. از خدای مهربون میخوام که برای همیشه کنار هم بمونیم و برای هم تکیه گاه باشیم سالم و سلامت باشیم و همیشه شاد شاد.............

خدایا شکرت........