دوست نما!

دیروز به من ایمیل داده و کلی حال و احوال کرده ، دست آخر هم گفته کاراشو راست و ریس  کنم. گفته تو بهتر میتونی و واردی چون برای خواهرت همه‌ی این کارارو کردی...

نه..نه.. اگر واقعاً فکر میکنین که مثل احمقها گفتم باشه و رفتم ساعتها توی این ترافیک وحشتناک تهران دنبال کار این خانم، اشتباه میکنین. گفتم اون خواهرم بود تو که خواهرم نیستی. تو حتی دوست هم نیستی. از من سراغی نمیگیری به ایمیلام  حتی جواب هم نمیدی. اما هر موقع کار داری من میشم رفیق گرمابه و گلستان؟. نه رفیق اشتباه گرفتی. خودت میخواستی کاراتو بکنی وقتی میخواستی از ایران بری. یه رابطه‌ی دوستی باید دو طرفه باشه نه یک طرفه و پوشالی.

واقعاً چرا بعضی ها فکر میکنن هر رفتاری رو بخوان میتونن پیش بگیرن در عوض مخاطبشون حیّ و حاضر آماده به خدمت باشه؟!! رو پیشونی من چی نوشته؟!!

پ.ن: دلم نمی خواد با کسی این جوری رفتار کنم اما گاهی برای اثبات شخصیت خودت لازمه که این طور واکنش نشون بدی.

پ.ن 2: عاشق این ترانه‌ی yasmin levy ام. هر چقدر که گوش بدم خسته نمیشم.

نظرات 20 + ارسال نظر
همون جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:44 http://shahredel.wordpress.com

بعضی ادما خیلی پرز هستند و تعدادشون هم تو ایران کم نیست
ولی بیخیالشون بزار هرجور که میخوان باشن

سلام دوست عزیزم.
نه کم نیست اما این رو مطمئنم که همه جای دنیا هستند. خواهرم چیزایی رو تعریف میکنه که گاهی شاخ در میارم.
مرسی سر زدی...

آفرینش جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 15:27

منم یه همکلاسی داشتم درست سالی یه بار زنگ میزد . حتی یادم نمی اومد که این کیه؟ بعد از معرفی و اینا میگفت کامپیوترم فلان شده چکارش کنم؟
بار آخری هم برنامه هامو می خواست که دیگه رسما گفتم نه عزیز ! شما هر وقت مشکل کاری برات پیش میاد یادت به من میوفته . تعمیراتی و اورژانس کامپیوتر کم نبیت با اونا تماس بگیرید ...


ولی موندم من چرا اینجوری نستم ... الان مدتهاست به 3 تا کتاب یکی از دوستام شدیدا نیاز دارم ... یه دوست مشترک میگه خب زنگ بزن ازش بگیر .. میگم روم نمیشه بعد از اینهمه وقت که تماس نداشتم باهاش یهو بگم کتاباتو می خوام؟! خب چی فکر می کنه؟!
واسه همینه زیر بار تماس گرفتن باهاش نمیرم حداقل الان که ممکنه تحریک بشم و ازش کتاباشو بخوام اما شاید فرصتی دیگه حتما مستقیم از خودش حال و احوال پرسی کنم نه دورادور جویای احوالاتش باشم...

سلام آفرینش جونم. این عزت نفس شما رو میرسونه که آدما رو برای چیزای مادی نمیخوایین حتی اگر به شدت بهشون محتاج باشی.
غرور زیبایی داری...

اسپریچو جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 17:33 http://esperichoo.wordpress.com

باز هم خوبه روت شد بهش نه بگی، من اگه جات بودم عمرا روم نمی شد، یا قبول می کردم یا سعی می کردم یه جوری دست به سرش کنم... خیلی از این پستت خوشم اومد، با بقیه فرق داشت. بوس

سلام اسپریچو جونم. آره بابا من خیلی پرروام. البته گاهی اوقات دهنم قفل میشه ونمیتونم حرفی بزنم.
لطف داری شما. زودی آپ کن بیام.
میبوسمت....

فاطمه جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 17:34

سلام عزیزم. خیلی وقته ازت بی خبرم. کجایی رو نمی نمایی؟؟؟؟؟ آره یادمه که اون موقعها چه قدر واسه خواهریت زحمت میکشیدی. چه قدر هم کلاس دو در میکردی :)) همهاش یه نقشه تو دستت بود تا به جاهای مختلف تهران بری.
بابا چه رویی داره این یارو..
دلم برات تنگ شده. کاش بشه ببینمت. با بچه ها دیشب حرفت بود..
مراقب خودت باش

سلاااااااااااااام عزیزم. خوبی مهندس؟
غیبت هم که میکنین؟؟!! زنگ میزنم بهت طلا خانم.

باران جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 20:58 http://www.bojd.blogfa.com

حالا گناه داره کمکش کن
البته شما درست میگید اما شما که نباید مث اون باشی

من چی گونا ندارممممممممممم؟؟؟؟؟؟؟ :((

زادسرو شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 00:37 http://zadsarv.wordpress.com

من اگه بودم احتمالا روم نمی شد نه بگم و می رفتم دنبال کار طرف و در تمام مدت به خودم فحش میدادم و سرکوفت می زدم که خاک تو سرت کنن که یه کلام نگفتی نه.
خیلی کار خوبی کردی گفتی نه. اصولا نه گفتن چیز خوبیه بعضی اوقات

باور کن در گذشته اینقدر به خودم فحش دادم که الان به اینجا رسیدم :)) بله، نه گفتن نوعی هنره... مرسی سر زدی..

آبجی لیلا شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:52 http://http://noghtekhan.blogfa.com/

سلام اجو سپیده ای خوبی گلم
صبح زیبات بخیرو شادی و نرو
ادمایه این مدلی همیشه هستن هم تو دوست هم تو فامیل هم تو همکارا و هم ....
متاسفانه منم یه همیچین دردایی رو دارم
به خصوص تو فامیل
اتفاقا این چند روزه اخیر شدیدا درگیر همین مسائلم.
اشکال نداره و این نیز بگذرد
خوب کاری کردی که نه گفتی و خودتو از فحش دادن به خودت راحت کردی.
افرین به اجویه شجاعم.
در مورد اون ادم هم تو یاهو.
الهی من فدات بشم که اینقده مهربونی
ممنونم
اول صحبتایه شما رو خوندم بعد ...
یعنی اول اروم شدم
ممنونم بابته تمامه محبتایی که بهم داری گلم.

سلام آجی خودم. خوبی قربونت برم؟ رفته بودم دانشگاه برای همین دیر سر زدم.
آجویی، از قدیم گفتن "چیزی که اولش نونه، راحتی جونه" بگو نه و خلاص.
خیلی بده که بعضی از صداقت آدم سوء استفاده میکنن.
خواهش میکنم عزیزم. محبت از وجود و قلب نازنین خودته. میام پیشت...

عرفان از شیراز شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:03

سلام
شنبه و ایام هفته ای شاد و توام با کامیابی داشته باشی.
نبینم نگران اینطور خصلتهایی باشی چرا که همه انسانها به دنبال منافعی هستند که رنگ و لعاب بیشتری برا خودشون داشته باشه واقعیت امر اینه که رفتارهایی بدی داره رواج پیدا میکنه ومنافع ملی و همگانی کمتر بهش توجه میشه ولی انهایی که اصالت دارند بازهم سعی میکنند که همنوعاشون را مد نظر قرار بدند و شما هم از جمله ان کمیابهایی هستی که ایثار میکنند و رفتار انسانی پیشه کردند امید که همه ما به جامعه بیندیشیم و تنها به فکر خودمون نباشیم
موفق باشی
راستی تو یاهو هم میایی یا نه؟
اگر هستی ای دی را برام ارسال کن ممنونم

سلام دوست عزیز. ممنون و همچنین.
خواه یا نا خواه، این جور خصت های اطرافیان، آدم رو رو ناراحت میکنه اما یه خوبی داره که باعث میشه با تموم وجود بفهمیم که این رفتارها چه قدر قبیحند و خودمان تکرارش نکنیم. به قول لقمان حکیم: ادب از که آموختی از بی ادبان.
ممنون از لطف شما. نه من یاهو نمیام. تک و توک آن هم برای دوستان خانمم و خواهرم.انشالله از همین وبلاگ، احوال پرس شما دوست عزیز، و سایر دوستان هستم.

علیرضا شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 13:44 http://morghehava.blogfa.com

صبای عزیز چه کودکی خوبی. یه کومه تو جنگل و چند شب و چند روز زندگی. واقعا مثل رویا میمونه.
یه چیز دیگه هم بگم که مطمئن بشی من بد سلیقه ام. من عاشق تابستون و گرمای مردادم. همون گرمائی که باد گرمشم حالم رو جا میاره. باورت میشه من تو گرمای مرداد انگار تو رویا سیر میکنم. عجب دیوونه ای هستم.

در مورد این دوستی با این مشخصاتی که گفتی معلومه که این دوست نیست. بیشتر یه سواستفاده گره. بعضی وقتها باید جلوی سو استفاده هایی که به اسم دوستی خودشون رو نشون میدن رو گرفت.
بنظرم کار عاقلانه ای کردی.

سلام علیرضای عزیز، خوبی شما دوست خوبم؟
راستشو بخوای اینقدر توی روزمرگی و دل مشغولی های زندگیم گم شدم که اون دوران برای من هم شده رویا... هی هی....
:)) واقعاً گرمای تابستونو دوست داری؟؟؟؟؟؟ نه، بدسلیقه که نه. خوبه که گرمایی نیستی و میتونی تحمل کنی. به نظر من این خودش یه نعمته به خدا. من بیچاره که سریع مریض میشم از گرما از بدشانسی اکثر مهمونام هم تو چله‌ی تابستون میان خونمون. خوش به حالتون...
ممنون که عکس‌العملم رو تایید کردی. خودم وجدانم درد گرفته بود اما الان عوضش بار ذهنی و احساس احمق بودن ندارم.
مرسی سر زدی....

آبجی لیلا شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:10 http://http://noghtekhan.blogfa.com/

آجو سپیده ای ممنونم خواهری
یه کم این روزا دلم ابریه
ممنونم بابته تبریکاتت

خوشحال می شم تو خرید راهنمایم کنی .
حال و روزه خوشی ندارم.
بر عکسه ظاهرم خوده خودم می دونم چقد عاطفی و حساسم
هیچ کس حتی اقایه همسری و حتی مامانم نمی دونن که چقد گاهی به دوستام به فامیلو وبه همه وابستم
در عینه حالی که خودمو همیشه سعی کردم رها نشون بدم از همه چیز
واسه همین این برخورد از طرفه اون ادم که طبعات زیادی واسم داشت مثل رابطه نداشتن و ندیدن نزدیکترین شخص تو زندگی خانوادگیم .
داره عذابم می ده.
هر شب دارم خوابشو می بینم.
این اجو پریا هم که داره خداحافظی می کنه
خیبلی دلم گرفته از رفتنش ...........

سعی می کنم مثل همیشه قوی باشم
همین بده همین قوی بودن
بقیه فک می کنن چون تو قوی هستی و اصلا محبت و روابط واست مهم نیست اصلا در نظر نمی گیرنت
فک می کنن با این کارشون اصلا تو صدمه نمی بینی

ای خدا چرا اینجوریه اخه
چرا ؟؟؟؟؟
مثل همیشه سعی می کنم قوی باشم .
و تمامه کم و کاستی هایه بقیه رو خودم جبران کنم.
مامانم و داداشم دیشب بهم گفتن کاش تو مرد بودی
کاش جایه اینکه دختر شده بودی پسر می شدی .
درک می کنم که چقد تحت فشارن
به خدا سعی کردم تو این مدت واسشون همینجور باشم. سعی کردم نزارم فک کنن که تنهان که نمی تونن..
داداشم جانبازه یکی از دلایلی که من واسش اکثر خریدارو می کنم همینه .
شاید با گفتن این جمله بیشتر متوجه نوع برخوردام بشی و کارام. ..........

همیشه سعی کردم برایه همه بهترین باشم
با اینکه بارها و بارها بی مزدم کردن حتی عزیز ترین ادمام
الانم دارن یکی دیگشون مزده تمامه محبتامو می زارن کفه دستم.
با اینکه بچه کوچیکه بودم ولی همیشه هر کی هر مشکلی بوده همه اول و اخر گفتن لیلا انجامش می ده یا به لیلا بگید

خصوصی بهت جواب میدم عزیز دلم...

نوعروس شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:27 http://newgroom.blogfa.com

سلام عزیزم.
باید ببخشید که دیر شد.
http://night-skin.com/light/
این لینگ اون آهنگه. شماره 10.
بازم بم سر بزن خانومی.

خیلی محبت کردی عزیز دلم. به امید بهتر شدنت عروس خانم.... واقعاً یه دنیا ممنون...

حمید شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:55 http://hshida.blogfa.com

سلام.مرسی که قلم رنجه کردی و به کلبه ی محقرم صفا بخشیدی.دقیقن درکت میکنم و متاسفانه من هم با امثال ایشان درگیرم که ذره ای بفکر نیستند و از نجابت و رودربایستی دیگران سوء استفاده و بهره کشی میکنن وآدم را در موقعیت های مختلف در معذوریت قرار میدن.جالبه که برای انجام کارها و فرمایشاتشون هزینه هم به دیگران تحمیل میکنند و از پرداخت هزینه کارشان هم اباء دارند و اگر مطالبه کنی به تریش قبایی زرنگارشان بر میخورد.حالم از این جور افراد بهم میخورد ولی افسوس که حجب و حیا مانع از پرده دری میشود وگرنه....بماند...

سلام حمید عزیز. آی گفتی... اتفاقاً نباید زیر بار حرف زور این جور افراد بری تا یاد بگیرن با مردم درست رفتار کنند. خوراک این جور افراد آدمای با حجب و حیاست... نباید گذاشت از نجابتمان سوءاستفاده کنند...
راستی برای من باعث افتخاره که اشعار زیبای شما رو بخونم پس بدانید با دل و جون به وبلاگ شما میام...
پایدار باشی حمید عزیز.

حمید یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 http://hshida.blogfa.com

سلام.اول با افتخار عرض کنم که اول لینکت کردم و حالا اومدم اجازه بگیرم.بعدش شما دل پاک و مهربونی دارید که صفا و صداقت و صمیمیت تون از دور دستها محسوس و ملموس است و دلیلی است بر اثبات این حقیقت مسلم که دل به دل راه دارد.واقعن برای بنده موجب مزید افتخارست که وبلاگ زیبا و دلنشین شما خواهر خوبم را میخوانم و با سرکار عالی صمیمانه و برادرانه به تبادل نظر و اندیشه می پردازم. حقیقتن ارتباط سالم و ارزشمند با دوستان فرهیخته و فرزانه ای نظیر شما برای بنده کمترین غنیمت است و از برکت حضورتان بهره و حظ وافر نصیبم میشود که موهبت و توفیق بزرگی است. به شرافت انسانیت و حرمت مهر و دوستی و سوگند یاد میکنم که در عرایضم ذره ای غلو و تعارف و تکلف نیست.فعلا خدا نگهدار.

سلام ممنون که مفتخرم کردی و من رو در لیست دوستانتون جای دادی. خواهش میکنم شما صاحب اجازه اید.
من هم خوشحالم که دوست و برادر صمیمی‌ام ،این چنان از سر صدق و صفا به من محبت دارد و به من سر میزند.
من هم به این ارتباط افتخار میکنم
پاینده باشید

آبجی لیلا یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 http://http://noghtekhan.blogfa.com/

سلام قشنگیا
سلام اجوسپیده جونم
خوبی گلم
صبح زیبات بخیرو شادی و نور
ای الهی ابجی فدات بشه
به خدا اگه شما رو نداشتم چی کار می کردم
برایه همه مهربونیات ممنونم.
عزیزه دلم اون آقاهه که در مودره شوهری یه چیزایی گفته که اصلا شوهری اون چیزا رو نگفته از خانئاده منه
از خانواده شوهری نیست.
بدیشم اینه که یه شخصه نزدیکه.
در مورد اون عزیزترین شخص تو زندگیم.
دیروز همه چیز درست شد هر چند به خاطر اون اقاهه نمی تونیم مثل قبل با مدام با هم باشیم ولی باز خدا رو شکر که ....
الانم یه نفسه بلند کشیدمو گفتم خدایا شکرت
همون جور که گفته بودی بهم
بعدشم گفتم من که اون اقا رو بخشیدم
ولی ان شالله خودش متوجه بشه که اشتباه کرده .
ممنونم بابته تمامه حرفایه قشنگت که همیشه ارومم می کنه . که همیشه از غن دراوردتم و خوشحالم کرده.
الهی دوره اون اشکات بگردم که از هم سبقت می گرفتن.
نمی دونم خواهری
همیشه تا ادما با هم و خانواده ها مچ بشن این موردا هست .
قسمته اول نوشته تون که مربوط به خودتون بودو پاک کردم که کسه دیگه ای نخونه
ولی قسمته دومه که در مورده من بود و نگه داشتم چون می خواستم همیشه باشد شو هر از چند گاهی بخونمش گلم.
روزه خوبی داشته باشی
مادر سبزی هاتو ÷اک کردی
نون خریدی
چایت رو سماور غل غل می کنه
ابگوشتت و بار گذاشتی
ا باریکلا دختر پنجه طلایه من
بیا حالا یه بوسه ناز بده ...
ای چه چسید صبح کلیه سحری.

حمید دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 http://hshida.blogfa.com

سلام.برسم ادب و بحکم دوستی و تعهد انسانیت اومدم که متقابلن از مراحم و الطاف صمیمانه ای که در حق بنده روا میدارید و قدم و قلم را محض خاطر مطالب ناچیز حقیر رنجه میفرمائید تشکر و قدردانی بعمل بیارم و عرض کنم خواهر جان باور بفرمائید راضی به این همه زحمت نیستم. خدا نگهدارتان تا بعد.

سلام دوست خوبم. این نهایت لطف و ادب شماست. ببخشید که دیر جواب دادم. و مرسی که تشریف آوردید.
شاد باشید..

رختخواب دوشـــیزگی دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 http://akasha.blogfa.com

انقده بدم میاد از اینجور آدما! منم یه دوست دارم دقیقن وقتی یه چیزی می‌خواد میاد سراغت. هروقت زنگ می‌زنه خیلی قشنگ بهش می‌گم چیه؟ دیگه کارت کجا گیره یا چی می‌خوای که زنگ زدی؟ انقدم پرروئه از رو نمیره!

بلا می سر . در مقابل آدم پررو، باید پررو بود هدیه جان.
میام پیشت کیجا جان :*

آبجی لیلا دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 http://http://noghtekhan.blogfa.com/

سلام قشنگیا
خوبی عزیز
صبح زیبات بخیرو شادی و نور
نکنه باز رفتی میدونه میوه و تره بار گلم.
که نیستی ؟
اجویی دیروز تصمیم گرفتم ارشد بخونم
خلی مستئل توش دخیله که بخونم خیلی مسائلم که نخونم
راستی گلی کم پیدایا ؟
نمی خوای بزاری ما رخه زیبایه اجومونو ببینیم.
مردمااااااااااااااااااااااااااااااا
بیا صبح کله سحری یه بوست کنم

پریا دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 http://missparia.blogfa.com

سلام
خوبی ؟
ازبلاگ لیلاجونم اومدم اینجا
اومدم دعوتت کنم

:‌*

پریا دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 http://missparia.blogfa.com

رمزم رو میخوام خصوصی بزارم ولی چجوری ؟ اینجا که نمیشه

آبجی لیلا دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 http://http://noghtekhan.blogfa.com/

الهی الهی
چرا نگفتی بیام کمکه خواهریم
دسته تنهایی می تونی
خسته می شی که
حداقل می مودم ظرفات و می شستم سالاد درست می کردم من که بلد نیستم مثله شما غذا خوشمزه خوشمزه ب÷زم ولی می تونستم واسه حداقل سبزی ÷اک کنم

خیلی شرمنده شدم که به خاطر من مجبور شدی کارت و ول کنی و بیای اینجا ولی دروغ چرا خیلیم خوشحال شدم که واست اینقد مهممم.
اینقده خوشحال شدم ببین اینقد اینقد
کلی ذوق مرگ شدم.
منتظرتما ببینم فردا که می ای چه خبری از مهمونی امشبت می دی ؟
راستی اقایه شوشو خوبن سلام برسونید خدمتشون
بگیریش حسابی به کارا
البته جلو مهمونا نه بزار وقتی رفتی
این مردا خیلی زرنگن
جلو بقیه کار می کنن که بگن چه مرده خوبی و ازش تعریف کنن
بد جنسن مگه نه ؟
خیلی دوست دارم خیلی زیاد
دوست دارم زودتر ببینمت گلم.
راستی این خصوصی نداشتن وبلاگتم دردسری برایه بقیه هااااا.
حالا من که خوب مشکلی ندارم
بوسسسسسسسسس
بغللللللللللللللللللللل
اخ جون فسنجون اینقده دوست دارم
منم می خوام نه می خوام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد